مردى مى خواست مقدارى كاغذ باپست هوایى براىدوست خود به كشور دیگرى بفرستد. او، كاغذها را داخل یك پاكت گذاشت و به اداره ىپُست برد.
مرد، از كارمند پست پرسید:
- ببخشید، این بسته چهقدر تمبر مى خواهد؟
كارمند پست پاسخ داد:
- شما بایدبراى فرستادن این بسته، پول زیادىبپردازید، چون خیلى سنگین است.
بعد هم ادامه داد:
- مى خواهید آن را با پست هوایى بفرستید؟
- بله.
- حالا چهقدر باید پول بدهم؟
كارمند پست گفت: لطفاً یك دقیقه صبر كن. الآنبرمى گردم.
اندكى بعد هم برگشت و گفت:
- شما باید دو پوند بپردازید، آقا.
مرد، دو اسكناس یك پوندى به او داد. كارمند پستگفت:
- من تمبر یك پوندى ندارم، امّا تمبرهایى باقیمت كم تر دارم كه مى توانم تعدادى از آن ها را به شما بدهم.
- باشد اشكالى ندارد. لطف كنید!
كارمند پست، تعداد زیادى تمبر به مرد داد و اوهمه ى آن ها را یكى پس از دیگرى روى پاكت چسباند. سرتاسر پاكت پستى، از تمبر پوشیدهشد؛ در صورتى كه همه ى این تمبرها بیش از دو پوند ارزش نداشتند.
سرانجام؛ مرد، پرسید:
- حالا دیگر مى توانم این را بفرستم؟
كارمند پست سینه اش را صاف كرد و گفت:
- نه آقا! یك دقیقه اجازه بدهید. ببینید! شماتمبرهاى زیادى را روى این پاكت چسبانیده اید، در نتیجه حالا پاكت سنگین تر شده.بنابراین باید پول بیش ترى بپردازید.
مرد پرسید:
- چهقدر؟
كارمند پست پاسخ داد:
- یك دقیقه صبر كن. الآن برمى گردم.
,پست ,یك , كارمند ,پاكت ,تمبر , كارمند پست ,داد ,یك دقیقه ,پرسید ,گفت
درباره این سایت