محل تبلیغات شما

  مردى مى ‏خواست مقدارى كاغذ باپست هوایى براىدوست خود به كشور دیگرى بفرستد. او، كاغذها را داخل یك پاكت گذاشت و به اداره ‏ىپُست برد.

 مرد، از كارمند پست پرسید:

 - ببخشید، این بسته چه‌قدر تمبر مى ‏خواهد؟

 كارمند پست پاسخ داد:

 - شما بایدبراى فرستادن این بسته، پول زیادىبپردازید، چون خیلى سنگین است.

 بعد هم ادامه داد:

 - مى ‏خواهید آن را با پست هوایى بفرستید؟

 - بله.

 - حالا چه‌قدر باید پول بدهم؟

 كارمند پست گفت: لطفاً یك دقیقه صبر كن. الآنبرمى‏ گردم.

اندكى بعد هم برگشت و گفت:

 - شما باید دو پوند بپردازید، آقا.

 مرد، دو اسكناس یك پوندى به او داد. كارمند پستگفت:

 - من تمبر یك پوندى ندارم، امّا تمبرهایى باقیمت كم تر دارم كه مى ‏توانم تعدادى از آن ها را به شما بدهم.

 - باشد اشكالى ندارد. لطف كنید!

 كارمند پست، تعداد زیادى تمبر به مرد داد و اوهمه ‏ى آن ها را یكى پس از دیگرى روى پاكت چسباند. سرتاسر پاكت پستى، از تمبر پوشیدهشد؛ در صورتى كه همه‏ ى این تمبرها بیش از دو پوند ارزش نداشتند.

 سرانجام؛ مرد، پرسید:

 - حالا دیگر مى‏ توانم این را بفرستم؟

 كارمند پست سینه ‏اش را صاف كرد و گفت:

 - نه آقا! یك دقیقه اجازه بدهید. ببینید! شماتمبرهاى زیادى را روى این پاكت چسبانیده ‏اید، در نتیجه حالا پاكت سنگین ‏تر شده.بنابراین باید پول بیش ترى بپردازید.

 مرد پرسید:

 - چه‌قدر؟

 كارمند پست پاسخ داد:

 - یك دقیقه صبر كن. الآن برمى ‏گردم.

بوسه‌ی مهر / نوشته‌ی جواد نعیمی

صبح جمعه سروده ی جواد نعیمی

به یاد محبوب دل ها، امام خمینی (ره)

  ,پست ,یك , كارمند ,پاكت ,تمبر , كارمند پست ,داد   ,یك دقیقه ,پرسید   ,گفت  

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

hamshopfoola THE KOREAN STARS وبسایت رسمی روستای دولتخانه koanetgoadia ابولی دایس - درج آگهی اینترنتی Ranah02maya اورداپ وبلاگ عسل مهربان قلب بی ملاقات